
مدعیان اصلاح طلبی شکست میرحسین موسوی در انتخابات پیش رو را نه شکست اصلاحات بلکه شکست خود وی می دانند و مدعی اند انتخابات ریاست جمهوری قبل هم شکست گفتمان اصلاحات نبود.
ماشاءالله شمس الواعظین در این زمینه گفت: شکست موسوی فقط شکست خود اوست و این به منزله شکست اصلاحات نخواهد بود. وی در گفت وگو با شبکه ایران مدعی شد اگر موسوی نتواند رای بیاورد تنها اوست که شکست خورده است. اصلاحات نماینده به مفهوم سمبل دارد اما رهبر و قهرمان ندارد.
مصطفی تاج زاده هم در نشستی دانشجویی درباره این پرسش که «برای دوم خرداد چه اتفاقی افتاد که شکست خورد و باید به شکست اصلاحات یک جواب جدی بدهید» گفت: « ما در انتخابات گذشته شکست خوردیم اما نباید از شکست انتخابات، شکست گفتمان اصلاحات را نتیجه بگیریم. گفتمان اصلاحات زنده است و پرچمدار آن آقای خاتمی است». وی در عین حال گفت:«بزرگ ترین احزاب اصلاح طلب و 90درصد کادرهایی که با خاتمی کار می کردند حامی موسوی هستند. آقای خاتمی هم از ایشان حمایت کردند به گونه ای که پیروزی موسوی را پیروزی خود می داند».
با این منطق طبیعتاً شکست موسوی هم شکست خاتمی و شکست خاتمی شکست اصلاح طلبی کذایی خواهد بود و معلوم نیست چرا حضرات فقط می خواهند پیروزی ها را به پای ادعاهای خود بگذارند و در ناکامی ها، شانه خالی کنند ضمن اینکه ماجرا از شکست بالاتر است همچنان که کسانی چون حجاریان گفتند «خاتمی آخرین میخ را بر تابوت اصلاح طلبی زد» یا به قول بهزاد نبوی «اصلاح طلبی مرد».
مدعیان اصلاح طلبی در 6 انتخابات اخیر دچار شکست های سنگین شده اند اما با این حال بعضاً از پذیرش این واقعیت که اصلاح طلبی دروغین مورد تاکید از سوی آنها هیچ قیمتی نزد مردم ندارد، طفره می روند. این در حالی است که برخی از آنها در دوران پیروزی و سرمستی های ناشی از آن، به دروغ ادعا می کردند براساس نتایج انتخابات، مردم از اصل اسلام و انقلاب برگشته اند و باید ختم انقلاب را اعلام کرد!